قربانی
سلام،
بابای ایلیای عزیز یک هفته کاری شلوغ رو پشت سر گذاشت و به همین دلیل تو به روز کردن وبلاگ گل پسرش یکم تنبلی کرد، ولی حالا برگشته تا جبران کنه
جمعه هفته گذشته (18 روزگی ایلیا)، ما ایلیا جان رو از خونه مادر جونش (مادر بزرگ ایلیای عزیزم) به خونمون آوردیم و زندگی 3 نفرمون رسما شکل گرفت. در پست قبلی گفتم که مرکز بهداشت با یه اشتباه بزرگ و با دادن نتیجه آزمایش اشتباه ما رو چقدر نگران کرد. این اشتباه باعث شد تا ما در اجرای تصمیم خودمون، قربانی کردن گوسفند، تعجیل کنیم. بنابراین در مسیر بازگشت به خانه، یه گوسفند کوچولو موچولو برای آقا ایلیا قربانی کردیم.
ان شاالله که آقا ایلیا و همه عزیزای شما در صحت و سلامت باشند.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی